شمعي كه مي سوزد از ميان جمع
گلهاي شمعداني،
پيوسته در انحصار شب
لبخند مي زند پروانه اي سبز،
به شيشه هاي اشك آلود پنجره
خاطراتي كه گذشت
قاصدك ها مژده اي آورده اند
هاج و واج،
زنبورهاي باغ
از لبخند گلي سياه
و چشم هاي ماه،
در تماشاي نيايش دختري بي روسري
فردا خورشيد نخواهد تابيد !!!
................
... اسماعيل رضواني خو ...